۱۳۹۱ مهر ۲۱, جمعه

36- بی خوابی

الان نوشتم و نوشتم ونوشتم دیدم ، همش تکرار تعریف از ابعاد مختلف همون بلای هر روزس ، اینکه هر روز میامو از یه نگاه جدید تعریفش میکنم خیلی عنه ، اینقدم به بیخیالی زدمش که بیخیالیم درد میکنه ، از تکرار همه ، از تکرار یه سوال تکراری ، از تکرار یه تومور تو سن رشد ، از تکرار پتک کوبیدنای هر روز ، از تکرار خوشحالیای هر چند کوچیک و همیشه زود گذر ، دیگه از تکرار همه چی خسته شدم ، امیدواریم خوابه که واسه آخرین ضربه یه جغد بیمار خلق شدم ، یه جغد بی خواب

۱ نظر: