۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه

24- سوژه

کاش میشد قبل از نوشتن فکر کنم ، کاش میشد حداقل سوژه ای داشته باشم برخلاف تمامم ، به قول مردی "اول شخص همیشه مفردم" ، صدر اخبارم منم ، تیتر درشت تمام روزنامه های کثیرالانتشار کشورم منم ، سوژه ای ندارم جز خودم و باطن همیشه مریضم ، به لطف این باطن وراج همیشه بدون گشتن پیدا میکنم حرفهای نگفته ام را ، فریادهای خفه ام را ، سخنرانی اشک های سرد و خشک شده ام را ، بلبل زبانی بغض های از جنس خارا را ، همیشه بودند و همیشه هستند و مستمسانه چشمهایشان را به انگشتانم دوخته اند

سوژه ام ، سوژه ی خنده و بغض های خودم 

۱ نظر: