تاثیر ماه را بر تنم حس میکنم ، آرام مرا به سوی خود میخواند ، بسیار آرام مثل ذاتش ، باد سرکش و دوست داشتنی ، دمدمی ، گاهی نوازش گر و گاهی طوفانی کننده
رهگذرانی چون ماهیگیری پیر و والی خسته ، بطری امیدوار ، تکه ابری جا مانده
تاثیر همه را حس میکنم ولی زودگذر ، کوچک و بی ارزش
اما تو بستر من ، خانه من ، دلیل وجود من ، پنهان من ، کوچکترین لرزشت چنان موج مخربی از من می آفریند که ...
ای تو
آرامشت آرامش من و آشفتگیت آشفگیم
آغوشت را از من مگیر
رهگذرانی چون ماهیگیری پیر و والی خسته ، بطری امیدوار ، تکه ابری جا مانده
تاثیر همه را حس میکنم ولی زودگذر ، کوچک و بی ارزش
اما تو بستر من ، خانه من ، دلیل وجود من ، پنهان من ، کوچکترین لرزشت چنان موج مخربی از من می آفریند که ...
ای تو
آرامشت آرامش من و آشفتگیت آشفگیم
آغوشت را از من مگیر
متن کوتاه و تاثیر گذاری بود.
پاسخحذفروی اغازش کار کن،قابلیت بهتر شدن رو داره
آغوشت را از من مگیر....معبد منه!
پاسخحذف