شاید باورت نشود ولی این نوشته ها که میبینی از راه دوری آمده ، از پس همه کشاکش این اینترنت لعنتی ، از تمامی فیلتر ها و محدودیت ها ، از کیبوردی خسته ، از دستانی لزران و خیس و سرد ، از تنی جوان متعلق به یک پیرمرد ، از سری سردرگم و حیران ، از دلی سنگی ، شکسته ، سرد ، زخمی ، از پس عمری گشتن ها و گیجی ها و شکستن ها و سخت شدنها ، از پس مشتی خاطرات ماندگار دور ریختنی ، از پس 20 و 100 سال عمر به چشمانت رسیده ، رسیده که بگوید نمیداند چطور این مسیر لعنتی را شرح بدهد ، بگوید که این کلمات هیچند ، بگوید و بگوید بگوید و خسته شود و تشکر کند از بودنت
با لبخندی تلخ به سوی چشمی دیگر :)
با لبخندی تلخ به سوی چشمی دیگر :)
هیچ نظری موجود نیست...
پاسخحذفنگاه تلخ دیگری را دریاب!
پاسخحذف