۱۳۹۱ مرداد ۱۶, دوشنبه

9- چوب بستنی

کودک تر که بودم ، چوب بستنی رو فرو کردم تو گلدون و روزها به پاش نشستم ، هر روز آب دادم و هر روز نگاش کردمو باهاش حرف زدم

دوباره تکرار شد این دفه نه در گلدون ، هر روز هر ساعت هر ثانیه

این دفه دست هیچکس پنهانی چوب بستنی منو به گلایل تبدیل نکرد 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر