۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه

12- داستان بوم

یه عزیزی واسمون صحبت میکردو میگفت زندگی یه فرصته ، فرصت تجربه ، مث یه بوم یا دفتر نقاشی میمونه که فرصت داری از سر تا تهشو هر چی دوس داری بکشی ، در آخرم هر کی زیبا تر کشیده باشه وضعش از بقیه بهتره

خیلی وقته دارم تقلا میکنم این خودکار نوک تیز مشکی حرکت کنه تغییر کنه و یا حداقل یه طرحی بزنه ولی هربار اراده به حرکت کرده یا یه خط مشکی عقیق رو کل صفحه کشیده یا بومو پاره کرده

طرح خودمو که از نقص خودم میدونم که همچین گندی شده ، ولی هستند کسایی که تو زندگیشون رنگ دیگه ای ندیدن که هیچ بومشونم سیاه بوده ، میدونم در حیطه قدرت خیلیاتون نیس که بتونید یه رنگ جدید دستشون بدید پس لاقل کاری نکنید که بومشونو پاره کنن ، بزارید آروم بمونن و بگذره ، بهشون آرامش بدین و یا حداقل آرومشون بزارید ، شاید تنها کاریه که از دستتون برمیاد

ببندم ، اگه دقیق تر نگاه کنید کم نمیشه ازتون زیاد میشه بهتون

۱ نظر:

  1. من چرا همیشه خطای کج و کوله میکشم و اخر هم همشو خط خطی میکنم؟

    پاسخحذف